جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۴
یادداشت | منطق پنهان پشت تصمیمات سخت

حوزه/ امروز متأسفانه جریانی با دامن زدن به بی‌اعتمادی نسبت به مسئولان و نظام، راهی خطرناک در پیش گرفته است. این نگاه که حتی توصیه‌های مکرر رهبری را نیز نادیده می‌گیرد، بی‌اختیار انسان را به یاد روش‌های گروه‌های انحرافی گذشته می‌اندازد که سرانجام، در برابر امام ایستادند.

خبرگزاری حوزه | گاهی در دنیای پرتلاطم سیاست، تصمیماتی گرفته می‌شود که در نگاه نخست، ناسازگار یا حتی متناقض به نظر می‌رسند.

پرسش‌هایی از این دست که «چرا پس از یک حادثه‌ی تلخ، واکنش فوری نشان نمی‌دهیم؟» یا «چرا با وجود سخنان تند، ناگهان پای میز گفت‌وگو می‌نشینیم؟»، ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول می‌کند.

پاسخ این پرسش‌ها را باید در ژرفای «خردِ راهبردی» جستجو کرد؛ خردی که بر پایه‌ی منافع بلندمدت ملی استوار است و تصمیم‌سازان کشور بر مبنای آن عمل می‌کنند.

در مواجهه با چالش‌های بزرگ، معمولاً دو صدای افراطی به گوش می‌رسد:

۱. نخست، فریاد جنگ‌طلبیِ بی‌قیدوشرط: که هرگونه تعامل و مذاکره را برنمی‌تابد و آن را نشانه‌ی ضعف می‌داند.

۲. دوم، زمزمه‌ی تسلیم و سازش: که برای گریز از درگیری، حاضر به پذیرش هر خفت و ننگ‌ای است.

اما هر دوی این نداها، پاسخی برای پرسش‌های بنیادین ندارند. طرفداران سازش نمی‌توانند مشخص کنند که «مرزهای این عقب‌نشینی کجاست؟ نقطه‌ی توقف شما کدام است؟».

در مقابل، حامیان رویاروییِ تمام‌عیار نیز توضیحی قانع‌کننده برای این پرسش ندارند که «چگونه می‌خواهید اراده‌ی یک ملت را برای پذیرش هزینه‌های سنگین یک نبرد گسترده، با خود همراه کنید؟».

اما در میانه‌ی این دو، «راه سومی» نیز وجود دارد. این راه،خردمندانه و مبتنی بر درکی ژرف‌تر از مفهوم نبرد است. این نگاه بر این باور است که جنگ واقعی، تنها در میدان رزم نیست؛ نبرد اصلی، نبردی بر سر «اراده‌ها»ست. پیکار برای آن است که اراده‌ی ملت ایران را استوار نگاه داریم و اراده‌ی دشمن برای سلطه را به شکست بکشانیم.

خردِ حاکم بر این راه سوم، نه برای تسلیم است و نه برای جنگ افروزی. هدف آن، «هم‌آوا کردن اراده‌های مردمی» و مدیریت هوشمندانه‌ی میدان نبرد با دشمن است.

در این مسیر، گاهی برای فریب دشمن، کسب فرصت یا جلوگیری از افتادن در دامی که او گسترده، تاکتیک‌ها تغییر می‌کند. چه بسا مذاکره، خود سلاحی برای پیشبرد اهدافی بزرگ‌تر باشد.

از این رو، وقتی می‌بینیم مسئولی که دیروز از «رسیدگی به حساب‌ها» سخن می‌گفت، امروز بر سر میز توافق می‌نشیند، به معنای نادیده گرفتن حرف دیروز نیست.

وقتی کسی که مذاکره با آمریکا را ناپسند می‌خواند، به شکل غیرمستقیم گفت‌وگو را می‌پذیرد، به معنای دورویی نیست. این‌ها همه، بخشی از همان «شطرنج سیاسی» و حساب‌وکتاب‌های پیچیده‌ای است که فراتر از تحلیل‌های روزمره، در سطوح بالا انجام می‌شود.

امروز متأسفانه جریانی با دامن زدن به بی‌اعتمادی نسبت به مسئولان و نظام، راهی خطرناک در پیش گرفته است.

این نگاه که حتی توصیه‌های مکرر رهبری را نیز نادیده می‌گیرد، بی‌اختیار انسان را به یاد روش‌های گروه‌های انحرافی گذشته می‌اندازد که سرانجام، در برابر امام ایستادند.

هوشیاری و درک این منطق کلان، و پرهیز از قضاوت‌های شتاب‌زده و سطحی، امروز برای همه‌ی ما یک ضرورت است.

محمد رضا بابایی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • بهار IR ۱۱:۵۴ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۱
    این مطلب بیانگر یک دیدگاه درست است، که بخوبی تشریح شده و نشان دهنده وجه عقلانیت نظام است.
  • ابو حامد IR ۰۸:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۲
    داشتن روابط دیپلماتیک و فرهنگی و سیاسی با تمام کشورها برای استفاده از تجارب انها ضروری است.این به مفهوم تسلیم نمی باشد.بطوریکه امروزه کشورهای کمونیستی با کشورهای ازاد ارتباط دارند و هیچکدام تسلیم دیگری نشده اند
    • پ ب ابوحامد IR ۲۰:۵۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۲۳
      دولتي كه رابطه را ابزار سلطه قرار مي دهد، ارتباط با او چه فایده ای دارد؟ دغلبازی که مذاکره را هم وسیله غافلگیری و حمله می کند، چه صلاحیت مراوده ای دارد؟